-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->سیزده روز عید مثل برق سپری شد و تموم شد.
این بود همه ی ذوق و شوق من برای عید؟؟
این بود روزشماری هام برای سال نو؟؟؟
چه مسخره اومد و چه بی خود تموم شد.
عید جالبی نبود.
با اینکه همش دور و ورم شلوغ بود و مسافرت رفتم و به ظاهر خوشحال بودم اما از
تو...
از تو داغون بودم.
همش دلتنگ بودم.
هر چند دقیقه یه بار میرفتم و با امید اینکه شاید کسی بهم اس داده باشه یا سراغم رو
گرفته باشه گوشیم رو چک میکردم ولی...
ولی هیچی
حتی پیام تبلیغاتی هم نیومده بود.
با این حال برای اینکه تو جمع ضایع نشم یه کم با گوشی ور میرفتم و بعد میزاشتمش کنار
یا میگفتم ساعت فلانه و الان فکر کنم این برنامه رو داره.
در حال هرجوری بود تموم شد.
فردا دلتنگی هام هم تموم میشن
دارم برای فردا ثانیه شماری میکنم
دلم برای عشقم تنگ شده
دلم برای دوستام تنگ شده
با اینکه دیگه حوصله ی درس و این چیزا رو ندارم اما کل عید رو برای فردا یعنی شنبه
پانزدهم فروردین روزشماری میکردم.
عشــــــق بے پــــــایــــــان...
برچسب : نویسنده : شیــــSheidaـــــدا alonelover81 بازدید : 344